چند روزی است که تقریباً هر صبح که از خواب بیدار میشوم، در کنار مروری بر همه اخبار بد اقتصادی و اجتماعی و حوادث و…، میان اخبار موسیقی دنبال یک خبر میگردم؛ مهاجرت جدید! اتفاقی که نقل دیروز و امروز نیست ولی طی چند ماه و چند هفته اخیر، به رویهای تبدیل شده که فعلاً نباید منتظر پایانش باشیم. ظرف دو هفته اخیر، خبر مهاجرت دو خواننده و یک موزیسین علنی شده و چند چهره دیگر هم در نوبتاند تا برای همیشه از ایران بروند.
در ماههای قبل هم دو چهره مهم حوزه خوانندگی و ساخت موسیقی از ایران رفتند. فارغ از اینکه هرکدام از این هنرمندان، به چه منظور از ایران رفتهاند، ذات مهاجرت افرادِ تأثیرگذار هر صنف پذیرفتنی نیست. هرچهقدر هم بخواهیم خودمان را بیتفاوت نشان بدهیم و با ژست روشنفکری در پاسخ به شنیدن خبر رفتن هر شخص، بگوییم: «بهتر که رفت!» باز هم ذات مهاجرت خوب نیست. چرا که هرکدام از این افراد، در همین ایران سابقه کار و جمعی هوادار و میزانی تأثیرگذاری داشتهاند. هرچهقدر هم بخواهیم با همان ژست روشنفکری تکرار کنیم که آنها افراد بیاهمیتی بودهاند، باز هم نمیتوان منکر سابقه کار یا هواداران آنها شد.
آنها که ظرف همین چند روز و چند ماه اخیر، از جامعه موسیقی داخل ایران مهاجرت کردند، نیت بدی نداشتهاند و نمیتوان با آنها در اظهارنظرهای خودمان مثل جنایتکار رفتار کنیم. حتی کسی که برای تفریح و سرگرمی هم از ایران رفته، جنایتکار نیست. چرا که تکلیفش مشخص است و به دنبال پول بیشتر و سرگرمی رفته است. اما فارغ از این شخص، سایر نامهایی که در این مدت شنیدهایم و نامهایی که در آینده نزدیک خواهیم شنید، به دلایلی و به دنبال رویاهایی مهاجرت کردهاند. دلایلی که میشد آنها را شنید و برطرفشان کرد و رویایی که میتوانستند در همین ایران بسازند و به آن برسند. اما فکر میکنم هرچهقدر هم اگر این افراد تلاش میکردند تا حرف دل خود را بگویند، صدایشان به جایی نمیرسید. کما اینکه برخی از آنها تلاش کردند و حرف زدند اما نتیجهای نداشت و البته فکر میکنم هر اندازه هم اگر تلاش میکردند، به رویاهای خود نمیرسیدند؛ چرا که زمینهای برای رویاپردازی آنها چیده نشده بود.
بدون تعارف بگویم که روی صحبتم با مسئولین حوزه فرهنگ و هنر و بهخصوص موسیقی است؛ همان عزیزانی که طی روزها و هفتههای اخیر، رویه سکوت اتخاذ کردهاند و احتمالاً از این پس نیز درباره مهاجرتهای بعدی چنین رویهای داشته باشند؛ در حالی که شاید حتی میتوانستند با یک ابراز تأسف کوتاه نسبت به این اتفاق، نشان دهند که حداقل خبرهای مربوط به مهاجرت اهالی موسیقی را شنیدهاند!
این میان، صرفاً مدیر محترم دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مصاحبه اخیر با یکی از خبرگزاریها، اشاره کوتاهی به موضوع مهاجرت اهالی موسیقی داشت اما موضع شفاف و دقیقی را اعلام نکرد. شاید برخی از مسئولین ذیربط حوزه فرهنگ و هنر هم بگویند که کاری از دست ما ساخته نیست. اما مهاجرتهای اخیر و آینده اهالی موسیقی اینگونه نیست که ناگهان یک هنرمند تصمیم بگیرد بلیت بخرد و از ایران برود! حرف و شایعه مهاجرت تمامی این افراد از ماهها قبل دهانبهدهان میچرخید و به گوش ما و خیلیها در حوزه موسیقی رسیده بود. همانطور که همین الان هم نام چند گزینه بعدی مهاجرت از خانواده موسیقی دهانبهدهان میچرخد.
اگر چنین شایعاتی به گوش افراد مرتبط به موسیقی در حوزههای مختلف برسد، قاعدتاً باید به گوش مسئولین موسیقی و هنر کشور هم رسیده باشد. در این شرایط، دو حالت وجود دارد؛ اول اینکه به گوششان رسیده و واکنشی نداشتهاند و دوم اینکه کلاً حرف و حدیثهای مهاجرت اهالی موسیقی را نشنیدهاند. نگارنده بهشخصه مورد دوم را محتملتر میداند؛ چرا که مجموعه دفتر موسیقی و وزارت ارشاد همیشه صرفاً نهادهایی ناظر بر ممیزیها و صدور مجوز بودهاند و ارتباط نزدیک و صمیمی چندانی با اهالی موسیقی ندارند.
اما هرچهقدر هم که مسئولین مرتبط با حوزه موسیقی و هنر، به موج مهاجرتهای اهالی موسیقی بیاعتنا بوده یا موضع مشخصی در قبال آن نداشته باشند، بههرحال خوب است به این سوال پاسخ بدهند که: فرزندان این خانواده کوچک دارند میروند! خبر دارید؟ حتماً میدانید که بذر این مهاجرتها سالها قبل در زمین هنر موسیقی کاشته شده و الان برداشت میشود. اگر عزیزان مدیر خاطرشان باشد، سالها قبل با موسیقی و خصوصاً موسیقی پاپ مثل فرزند ناخلف در خانواده هنر رفتار میشد. همین افرادی که رفتند و آنهایی که به زودی خواهند رفت، فرزندان همان فرزندی هستند که با نگاهی ناخلفگونه همیشه در انتهای خانواده هنر بود.
موسیقی -و خصوصاً موسیقی پاپ- همان هنری است که به آن نگاه حمایتی نداشتید ولی الان فرزندانی دارد که بزرگ شدهاند و وقتی آشیانه خود را به هر دلیل مناسب نبینند، برای ساختن و پرواز، به آشیانه دیگری میروند و آن را میسازند و از همانجا بال پرواز میگشایند. و چه اندوهگین است برای ما که در قضیه مهاجرت اهالی موسیقی فکر میکنیم صرفاً یک نفر رفت و چه بهتر که رفت یا راحت شد که رفت! در حالی که با مهاجرت هر چهره موسیقی، مجموعهای از پتانسیلهای تولید، درآمدزایی و هواداری و… است که از ایران میرود و در چنین شرایطی، صرفاً یک نام و یک شخص ملاک نیست.
همین چند سال پیش هم موجی از مهاجرتهای اهالی موسیقی در حال شکلگیری بود. در آن زمان چند خواننده جوان پاپ که اکنون از چهرههای مطرح هم هستند، حتی تا پای پلههای هواپیما رفتند؛ ولی با تلاش برخی تهیهکنندهها و شرکتهای بخش خصوصی، از رفتن منصرف شدند. اما موج مهاجرتی که در چند ماه اخیر از سال 1399 شکل گرفته، متفاوت بوده و دلایلش فراتر از آن است که چند تهیهکننده و شرکت بخش خصوصی بتوانند با وجود سکوت مسئولین، مقابل آن ایستادگی کنند.
و در نهایت ایکاش به غیر از اهالی موسیقی، مخاطبان موسیقی و روزنامهنگاران موسیقی کسی پیدا میشد که به این سوال پاسخ بدهد که «فرزندان این خانواده کوچک دارند میروند! خبر دارید؟»