عمل تولید اصوات موسیقایی با استفاده از صدای انسان است. تفاوت آن با سخن گفتن معمولی در ریتم و تونالیته آن است. کسی که آواز می‌خواند را خواننده یا آوازه‌خوان می‌نامند.

آوازه‌خوانان هر کدام به تناسب فرهنگ و ملیت، گونه‌ای از موسیقی را اجرا می‌کنند که آواز نامیده می‌شود و ممکن است با همراهی یا بدون همراهی ساز باشد.

عمل آوازه‌خوانی معمولاً توسط گروهی از موسیقی‌دانان مانند گروه کری با صداهایی در محدوده‌های متفاوت، یا در کنار مجموعه‌ای از نوازندگان نظیر یک گروه راک یا گروه باروک انجام می‌شود.

از بسیاری جهات آواز انسانی را می‌توان شکلی از سخن‌گفتن دانست. تقریباً هر کس که حرف می‌زند می‌تواند آواز هم بخواند. اما آواز خواندن برای کسانی که تارهای صوتی شان آسیب جدی دیده است یا دچار فلجی در یکی یا هر دو تارهای صوتی هستند، ممکن نیست.

آوازه‌خوانی ممکن است رسمی یا غیر رسمی باشد، از پیش معلوم باشد یا بداهه‌خوانی شود. آواز خواندن ممکن است برای لذت، آسایش، آیین، آموزش یا برای منافع مادی انجام شود.

مهارت در آواز خواندن تنها با صرف زمان، آموزش، کار و تمرین منظم ممکن می‌شود.

آوازه‌خوانان حرفه‌ای اغلب در یک سبک موسیقی فعالیت می‌کنند؛ مثلاً موسیقی کلاسیک یا راک و زیر نظر معلمان و مربیانِ آواز آموزش می‌بینند.

برای اینکه خواننده بتواند از حداکثر ظرفیت و توانایی های خود در خوانندگی استفاده کند، به سراغ مربیان صداسازی می رود.

شاید بتوان گفت تمامی آموزش هایی که به استفاده از صدا مرتبط است، با تنفس آغاز می شوند. فن بیان، گویندگی، دوبلاژ، آواز و هر هنر دیگری که با صدای ما سروکار دارد، نیازمند این است که تنفس مناسب منجر به سوخت رسانی درستی شود.

صدای پرقدرت، دلنشین و پر از احساس صدایی نیست که با نفس گیری طولانی یا خیلی پرحجم تولید شود. اتفاقا برعکس، با تنفسی کوتاه و خلاصه، اما از محل درستی انجام می شود.

تنفس درست باعث میشود تارهای صوتی از آسیب در امان باشند، حتی وقتی شما صدای خیلی بلندی تولید می کنید و یا به مدتی طولانی صحبت یا سخنرانی می کنید و یا آواز می خوانید.

تنفس صحیح برای خواندن، باید با تمرین های درست و پیوسته، به شکلی در سیستم تنفسی ما هنگام خواندن و یا حتی صحبت کردن نهادینه شود، که دیگر نیازی به فکر کردن به آن نباشد. همانند رانندگی که در آن نیازی به فکر کردن به گرفتن کلاچ و عوض کردن دنده نیست و به صورت ناخودآگاه انجام می گیرد.

نکته ی جالب توجه این است که ما در ابتدای زندگی خود، در زمان نوزادی این مسئله را به خوبی رعایت می کردیم. کاملاً درست نفس می کشیدیم و به همین خاطر با وجود اینکه اندام صوتی کوچک و ظریفی داشتیم، اما حجم صدایی که تولید می کردیم بسیار زیاد بود و حتی با وجود اینکه گاهی به مدت طولانی جیغ می زدیم و یا گریه می کردیم، دچار مشکل گرفتگی صدا نمی‌شدیم.

از این نکته به این نتیجه می رسیم که ما برای سوخت رسانی مناسب و استفاده درست از اندام صوتی خود برای خواندن، می بایست بازگردیم به دوران کودکی و تنفس طبیعی و غریزی خود را پیدا کنیم. شکل تنفسی که به مرور و بر اثر گذشت زمان با بزرگ شدن ما به دلیل استرس و روش زندگی ناسالم و کمبود حرکت و به دنبال آن، از دست رفتن نیرو و انرژی طبیعی ماهیچه های بدن و تحلیل رفتن یا کوتاه شدن آنها، جسم پرتحرک و متعادل کودکی به تدریج تبدیل به جسمی پر از تنش و نامتعادل در بزرگسالی می‌شود و سیستم تنفسی عوض میشود. اولین گام در صداسازی آموختن تنفس صحیح است.

یکی از بهترین شیوه های تنفس صحیح برای خوانندگی درست و اصولی، تنفس دیافراگمی است. تنفس دیافراگمی با استفاده پرده دیافراگم انجام می شود

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست