در رابطه با کوچ امروزه هنرمندان و خوانندگان -در رابطه با آن بخشی که در این‌جا منظور نظر ماست- ساز و کار مهاجرت برخلاف روند موجود در خاورمیانه است؛ این قشر مهاجرت نمی‌کنند تا به محلی امن‌تر بروند یا اقتصادشان را در محلی دیگر تامین کنند بلکه مهاجرت می‌کنند و به هنرمندان پروازی تبدیل می‌شوند که در خارج از ایران زندگی می‌کنند؛ اما برای ادامه شغل هنریشان به داخل کشور می‌آیند، چند روزی هستند و مجددا به سرزمین آمال و آرزوهایشان می‌روند.

این که از نظر فرهنگی چه اتفاقی می‌افتد که هنرمندان به این سبک از زندگی روی می‌آورند یک بحث جداست اما از منظر اقتصادی نیز باید بررسی کرد و دید که چرا این هنرمندان پروازی در خارج از ایران فعالیت هنری نمی‌کنند و مشتاقند که به داخل بیایند و کار هنری‌شان را انجام دهند؟ یا این‌که با وجود تمامی امکانات وسیع و رسانه‌ای که برای رساندن هنرشان به داخل مرز‌های کشور وجود دارد و لازم هم نیست که این همه راه را بکوبند و به داخل بازگردند باز هم زحمت راه را به تن می‌خرند و به ایران می‌آیند؟ به همین خاطر با دکتر «کامران ندری» عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) همکلام شدیم تا ریشه‌های اقتصادی این سبک از مهاجرت را جویا شویم.

چرا ما با پدیده هنرمندان پروازی از خارج از کشور روبه‌رو شده‌ایم و از منظر شما به عنوان یک اقتصاددان چه عاملی در این زمینه دخیل است؟

ببینید به هر حال ما در عرصه هنر نیز مقید به قانون عرضه و تقاضا هستیم در ایران مخاطب اصلی این هنرمندان حضور دارد نهایت ایرانیان خارج از کشوری که می‌توانند مخاطب هنر این هنرمندان باشند شاید به چهار میلیون نفر برسد در صورتی که بازار ایران یک بازار 80 و چند میلیونی است و خب منطقی است که بخواهند در این بازار فعالیت کنند.

یعنی با وجود ابزار‌های ارتباطی گسترده نمی‌توان محصول فرهنگی و هنری تولید شده در خارج را به ایران و مخاطب 80 و چند میلیونی رساند؟

خب این جا عواید و منافع مالی دخیل است برای دسترسی داشتن به این بازار و درآوردن منافع مالی از آن باید در کشور حضور داشت و این‌جا فعالیت کرد عرض کردم که منطقی این است که در این بازار اصلی آن‌چه تولید می‌شود به دست مخاطب برسد. البته نمی‌توان منکر این شد که خیلی از این عزیزان تعلقات میهنی دارند و فقط به خاطر منافع مالی نیست که به ایران می‌آیند و آثار هنری‌شان را تولید و عرضه می‌کنند.

اما فکر نمی‌کنم منطقی باشد که با این نرخ ارز در ایران کار کرد و در خارج از کشور هزینه کرد!

بله شاید در کوتاه‌مدت همین مسئله که شما می‌فرمایید باشد به هر حال نرخ برابری ارز با ریال ایران در حال حاضر خیلی بالاست و این قضیه شاید به صرفه به نظر نرسد اما کسی که این کار را می‌کند نیز نگاهش به امروز و فردا و پس‌فردا نیست او در یک دوره بلندمدت دست به این قدام می‌زند که در آن صورت همچنان می‌صرفد و ارزش دارد.

می‌شود این طور نگاه کرد که ما با این مهاجرت‌ها با چیزی شبیه فرار مغز‌ها در بین هنرمندانمان روبه‌رو هستیم؟

به هر حال این افراد نیز در رشته‌ای که کار می‌کنند مغز هستند و رفتن آن‌ها از کشور یک آسیب است کما این که امروز رفتن ورزشکاران و مردم عادی نیز  آسیب است فرقی نمی‌کند هر روز تعداد زیادی از دانشمندان، هنرمندان، ورزشکاران و … از کشور خارج می‌شوند چرا که وقتی که وضعیت اقتصادی نامطلوب است و هیچ چشم‌انداز روشنی هم برای بهبود آن وجود ندارد طبیعی است که این افراد مهاجرت کنند.

خب سرنوشت فرهنگ و هنر در این میان چه می‌شود؟

به فراخور شرایط هم تولید کم می‌شود و البته به دلیل شرایط اقتصادی تقاضا نیز کاهش می‌یابد. در مرحله اول نیاز‌های افراد معاش قرار دارد شما ابتدا به فکر این هستید که غذا داشته باشید بخورید و بعد اگر درآمد مازاد داشتید به سراغ فرهنگ و هنر می‌روید، یک تابلوی نقاشی می‌خرید یا به سینما و تئاتر می‌روید.

فقط درآمد مازاد یا یک رشد فکری نیز نیاز است؟

تخصص من قاعدتا فرهنگ نیست تا در مورد آن جنبه صحبت کنم اما می‌دانم که در آمد مازاد در شرایطی تبدیل به اثر فرهنگی و هنری و خرج کردن در این زمینه می‌شود که علاوه بر آن یک خیال راحت در مورد این درآمد مازاد وجود داشته باشد یعنی من بدانم که در آینده محتاج همین پولی که برای خرید یک تابلوی هنری، رفتن به تئاتر، سینما و … هزینه کرده‌ام نمی‌شوم در غیر این صورت سعی می‌کنم که درآمد مازاد را پس‌انداز کنم تا مبادا بتوانم برای تامین نیاز‌های ضروری زندگی‌ام از آن استفاده کنم.

در کشور‌هایی که مثل ما شرایط اقتصادی رو به تنگا می‌رود برای فرهنگ و هنر چه اتفاقی می‌افتد؟

در این شرایط تنها راه زنده ماندن فرهنگ و هنر مهاجرت است فرهنگ و هنر در داخل به دلیل شرایط بد اقتصادی به شدت افت می‌کند همین کشور همسایه ما افغانستان فرهنگ و هنرش در دوران جنگ در مهاجرت بود که زنده ماند و تازه چند سالی است که باز شاهد رشد هنر در این کشور هستیم.

کشور ما چه؟ چه دورنمایی برای آن متصور هستید؟

دانش عمومی من به عنوان یک اقتصاددان می‌گوید که شک نکنید که اگر این شرایط وخیم اقتصادی ادامه پیدا کند ما در همه زمینه‌ها دچار یک افت محسوس می‌شویم و صدمات جبران‌ناپذیری در همه زمینه‌ها به ما وارد می‌شود از فرهنگ گرفته تا حتی سیاست ما دچار آسیب می‌شوند به همین خاطر است که عده‌ای اعتقاد دارند که اقتصاد زیربنای همه چیز است شما در یک فضای بهبود یافته اقتصادی است که می‌توانید به تولیدات در همه زمینه‌ها از جمله فرهنگ فکر کنید در غیر این صورت با آسیب‌های اجتماعی، افول اخلاقیات و … روبه‌رو می‌شوید.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست